مکتب های ادبی
آشنایی با مکاتب ادبی
یکی از مباحث مورد توجه در تاریخ ادبیات و نقد ادبی کشورهای غربی، مکتبها یا نهضتها یا به اصطلاح، ایسمهای ادبی است، در این مبحث، آثار مختلف ادبی دورههای مختلف، از نظر خصوصیتها و ویژگیهای مشترک، طبقهبندی و نامگذاری شدهاند و در بحث از تاریخ ادبیات هر دوره، یا آثار هر نویسنده یا شاعر، به این طبقهبندیها و خصوصیات آنها توجه میشود و در حقیقت، این مکتبها، بهعنوان یکی از معیارهای نقد و ارزیابی آثار ادبی به کار میرود.
هر مکتب ادبی، مجموعه نظریهها و خصوصیتهایی است که در شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر دوره، در ادبیات یک یا چند کشور به وجود آمده است.این خصوصیتها، معمولا در آثار گروهی از نویسندگان و شاعران مشترک هستند و باعث تمایز آثار آنها از آثار دیگران میشوند.اغلب این خصوصیات را، منتقدان یا نویسندگان و شاعران بزرگ، از آثاری که این خصوصیتهای مشترک را در خود داشتهاند، استخراج و بهعنوان دستور العمل و ضابطههای اصولی هرمکتب معرفی کردهاند، آنگاه از طریق پیروانی که برای خود یافتهاند، دورههایی کوتاه یا طولانی را به خود اختصاص دادهاند.
ویژگیهای هر مکتب، معمولا در آثار ادبی، بتدریج آشکار میشود و اغلب، مجموعه این اختصاصات، دنباله و نتیجه طبیعی اختصاصات مکتب قبلی و گاه عکس العمل و طغیانی برضد آن است، به این ترتیب، ظهور هیچ یک از مکتبهای ادبی ناگهانی و بیمقدمه نبوده است، و اغلب نشانههایی از هرکدام را در آثار ادبی دوره ما قبل آن میتوان یافت که رفتهرفته بر اثر اوضاع و احوال و جوی که در آن امکان رشد داشته، پرورش یافته و خصایص و ویژگیهای آن برجستهتر و نمایانتر شده است.
● اکسپرسیونیسم (Expressionisme)
اکسپرسیونیسم از مکاتبی است که در دوران جنگ جهانی اول شکل گرفت. این مکتب از راه نقاشی تحت تأثير ونسان ونگوک، در فرانسه و آلمان ایجاد گردید و سپس به ادبیات وارد شد و نخست بر نمایش نامه نویسی در آلمان تأثیر گذاشت. اکسپرسیونیست ها می کوشیدند احساس ها و حالت های درونی خود را با آزادی تمام بیان کنند. از پیشگامان این مکتب، برتولت برشت آلمانی بود.
آثار برخی از این نویسندگان گاه به کابوس شباهت دارد و بیانگر آشفتگی های درونی انسان است. فرانتس کافکا، نویسنده مشهور چک، از اکسپرسیونیست هایی بود که رمان و داستان های کوتاهی نیز به زبان آلمانی نوشت.
این شیوه ی هنری گویای حالات ذهنی هنرمند است و عواطف و احساسات درونی او را می نمایاند. بسیاری از هنرمندان این جنبش با تحریف و کژنمایی و اغراق آمیز کردن مضامین و موضوعات، به کمک رنگ های تند و زننده ،اوج هیجانات و احساسات ذهنی خود را بیان می کنند و با این کار قصد نمایش واپس گرایی و به بن بست رسیدن انسان مدرن را دارند.
● زیبایىگرایى (Aestheticism) طرز تفکرى است که در اواخر قرن نوزدهم در ادبیات و هنر اروپا به وجود آمد و پایه یکى از مکتبهاى ادبى رایج در آن دوره شد. پیروان این مکتب، کلیه نظرات مربوط به مفید بودن هنر یا کاربرد اخلاق را در آن رد مىکردند و اعتقاد داشتند که هنر، به خودى خود، براى ذلت بخشیدن کافى است و نیاز به بیان مقصودى جز خودش ندارد و نباید درباره آن، از دیدگاه اخلاق، سیاست یا مواضع دیگر قضاوت کرد.آنها، تنها معیارهاى زیباشناسى را براى سنجش آثار هنرى مناسب مىدانستند.
هنر براى هنر، شعار پیروان مکتب زیبایىگرایى بود.از دیدگاه کسانى که به نظریه هنر براى هنر اعتقاد دارند، هنر پدیدهاى است مستقل و اثر هنرى از جامعه و از مردم جداست. تنها معیار سنجش اثر هنرى ماهیت آن است نه موضوع و محتوایى که به وسیله آن بیان مىشود.
● کلاسیسیم (Classicisme)
اسلوب هنری کلاسی سیستم (از ریشه لاتین Classicus یعنی نمونه، سرمشق) برای هنر اروپا در دوران سلطنتهای مطلقه، یعنی سده های ١۷ و ١۸ مرسوم و متداول بوده است و شاعر معروف درباری فرانسوی بوآلو در هنر شعر (١۶۷۴) تئوری این اسلوب را بیان داشته است و آثار هنری باستانی یونانیان و رومیان سر مشق هنری آن است ولی البته به مقتضای زمانه مسایل روز و روحیات روز نیزدر آن بازتاب یافته است.
ویژگی های کلاسیسیم عبارت است از:
- اثر هنری به کار هنری و تکنیکی نیز نیاز دارد و از الهام تنها ناشی نمی شود.
- نویسنده ی کلاسیک بر این باور است که طبیعتی بشری وجود دارد و ترسیم این روح بشری در طی اعصار با ارزش و با دوام باقی خواهد ماند.
- نویسندگان قدیمی دوران آنتیک مورد تحسین و تقلید نویسندگان کلاسیک هستند.
- هنر کلاسیک به دنبال نظم و اعتدال درهنر است.
یکی از عرصه های اصلی کاربرد کلاسیسیم در معماری است که در آن از اجزای ساختمانی عهد باستان و آنتیک بهره گرفته می شود.
در ادبیات و شعر فارسى، قاعدتا نمىتواند مکتبى به نام کلاسیسیسم، به مفموم آنچه در ادبیات غرب معمول است، وجود داشته باشد.اما اگر کلاسیک را به معنى مطلق ادبیات قدیم در مقابل ادبیات جدید، بگیریم، آثار شاعران دوره بازگشت * را مىتوان کلاسیسیسم از نظر شیوه بیان نامید.
*دوره بازگشت، دورهاى است در شعر فارسى که مقدمات آن از نیم دوم قرن دوازدهم(اواخر دوره افشاریه)به وسیله چند شاعر(سید محمد شعله اصفهانى، میرزا محمد نصیر اصفهانى و میر سید على مشتاق)به وجود آمد و در اویل دوران قاجاریه(بخصوص در ایام سلطنت فتحعلى شاه قاجار)رشد و رواج یافت.شاعران دوره بازگشت براى نجات شعر فارسى از انحطاط و ابتذالى که در آن ایام به آن دچار شده بود، در قصیده به تقلید از شاعران قرنهاى چهارم و پنجم و ششم و در غزل به شیوه حافظ و سعدى رو کردند، اما تلاش آنها در حد یک تقلید صرف باقى ماند.
● واقعگرایى(رئالیسم Realism) در مفهوم عام و گستردهاش، به معنى وفادارى به واقعیت است در ادبیات و در این مفهوم، تقریبا در بیشتر شیوههاى نوشتن، عامل مهمى به حساب مىآید. پیروان این مکتب، به تصویر کردن صادقانه زندگى، به خصوص زندگى مردم طبقه متوسط و پائین اجتماع، اعتقاد داشتند.
واقعگرایى اجتماعى یا رئالیسم سوسیالیستى؛ شاخهاى دیگر از واقعگرایى است که بعد از پیروزى انقلاب اکتبر و تشکیل اتحاد جماهیر شوروى(1917) به وجود آمد. در این نوع واقعگرایى، مبارزه انسان براى ادامه زندگى و آرمانها و رنجهاى او مطرح مىشود. مضمون ادبیات واقعگرایى اجتماعى، تودههاى مردم و اقدامهاى دسته جمعى آنها براى رسیدن به آیندهاى بهتر است و مىتوان گفت که به جاى شخصیت فردى، در واقع- گرایى انتقادى، شخصیت یا قهرمان دسته جمعى، شامل گروههاى انسانى و احساسات و اعمال آنها، موضوع موردنظر نویسنده است.
ماکسیم گورکى(1936-1868) پایهگذار واقعگرایى اجتماعى بود و بعد از او نویسندگان شوروى راه او را دنبال کردند.الکسى تولستوى(1945-1882)و میخائیل شولوخف(1983-1905)مشهورترین این گروه از نویسندگان هستند.
هرچند بهطور کلى جستجو براى یافتن مصداقهاى مکتبهاى ادبى در شعر فارسى، چندان منطقى به نظر نمىرسد، اما مىتوان منظومه ایدهآل یا یه تابلو مریم(1303)اثرمیرزاده عشقى و منظومه خانواده سرباز و کار شب پا اثر نیما یوشیچ را از زمره شعرهاى واقعگرایانه فارسى به حساب آورد.
● رمانتیسم :
صفت اصلی آثار هنرمندان و نویسندگان ادبی طرفدار این مکتب برتر دانستن احساس و تخیل بر عقل و استدلال است به عبارت دیگر ترجیح دادن احساسات و تخیلات شخصی بر مسائل عرفی و قوانین عمومی ادبی.
بیشتر آثاری که در اواخر دوران قاجاریه و اوایل سلطنت پهلوی در شعر فارسی به وجود آمده است، تحت تأثیر ترجمه های آثار رمانتیک فرانسوی، رنگی از رمانتیسم دارد. منظومه ی افسانه ی نیما یوشیج نمونه ی مشخصی از این نوع است، که در شاخه ای از شعر امروز فارسی با آثار محمد حسین شهریار، فریدون توللی، نادر نادرپور و فریدون مشیری امتداد یافته است.
قطعه ی کودک و خزان اثر استاد شهریار نمونه ی یک شعر رمانتیک فارسی است :
مادری بود و دختری و پسری/ پسرک از می محبت مست
دختر از غصه ی پدر مسلول/ پدرش تازه رفته بود از دست
یک شب آهسته با کنایه طبیب/ گفت با مادر، این نخواهد رست
ماه دیگر که از سموم خزان / برگها را بود به خاک نشست
صبری ای باغبان که برگ امید/ خواهد از شاخه حیات گسست
پسر این حال را مگر دریافت/ بنگر اینجا چه مایۀ رقت است
صبح فردا دو دست کوچک طفل / برگها را به شاخه ها می بست
● سمبولیسم (Symbolosme)
سمبولیسم یا نمادگرایى پیش از آن که یک مکتب به شمار آید، یک مفهوم یا فلسفه است. بشر از ابتداى شکل گیرى تمدن ها و آغاز شاعرى گرایش به این داشته است که سخنش را در قالب نمادها و نشانه ها به زبان آورد و اشیاى دور و برش را با تجسم مفاهیمى عمیق تر از آن چه به چشم مى آید، نشان دهد. همان گونه که مصریان باستان گل هاى اسیریس را نماد مرگ مى دانستند، هندیان گل نیلوفر را نشانه تاج خداوند مى نامیدند، بابلى ها مار را نماد جاودانگى به شمار مى آوردند و خورشید را نشانه ی بخشندگى و زندگى.
اما به هرحال سمبولیسم یک مکتب فکرى نیز هست. در اواخر سده ی نوزدهم میلادی شاعران فرانسوى که از زبان خشک نویسندگان رئالیست (واقع گرا) به ستوه آمده بودند، مکتب سمبولیسم را بنیاد نهادند. آنان بر این باور بودند که : اثر هنرى باید تا حد ممکن از بیان مستقیم مفاهیم فرار کند و به نمادها و نشانه ها پناه آورد. نمادها و نشانه ها، خواننده را در کشف راز و رمزهاى اثر به حرکت وا می دارد و او را از قالب یک شاگرد حرف گوش کن بیرون مى آورد.
بعضی از خصوصیات این سبک در آثار شاعران ادبیات عرفانی دیده می شود. ابیات آغازین مثنوی مولوی بهترین نمونه های این نوع است. در شعر معاصر بعد از سال 1332 تحت تأثیر محیط سیاسی ایران شاعران به مختصات این سبک نزدیک شدند و بسیاری این نوع شعر را تجربه کردند. شعر معروف زمستان اثر مهدی اخوان ثالث نمونه ی درخشانی از آن است.
● سورئالیسم (Surrealisme) فراواقع گرایی
سورئالیسم عبارت است از دیکته کردن فکر بدون وارسی عقل و خارج از هر گونه تقلید هنری و اخلاقی.
به عقیده این گروه هر چیزی که در مغز انسان می گذرد (در صورتی که پیش از تفکر یادداشت شود)، یعنی مطالب ناآگاهانه، حرف های خود به خودی (که بدون اختیار از دهان بیرون می آید) و همچنین رویا جزو مواد اولیه ی سورئالیسم به شمار می رود.
سورئالیست ها بر این باورند که بسیاری از تصورات و تخیلات و اندیشه های آدمی هستند که انسان به علت مقید بودن به اخلاق و قیدهای اجتماعی و سیاسی و رسوم و عادات، از بیان آن ها خودداری می کند و این تصورات را به اعماق ضمیر پنهان خویش می راند.
این قبیل افکار و اندیشه ها و آرزوها غالباً در خواب و رویا و در شوخی ها و حرف هایی که از دهان انسان می پرد تجلی می کند و سورئالیستم طرفدار بیان صادقانه و صریح این قبیل افکار و تصورات و آرزوها است.
سورئالیست ها فعالیت های انسان را همان فعالیت ندای درونی دنیای ناخودآگاه می دانند.
در نقاشی نیز سوررئالیسم سبک جدیدی پدید آورد که به اشیای عادی حالت رویایی می داد و نقاش فارغ از ممانعت های عقل و منطق به تصویر آن چه که به ذهن و اندیشه اش می رسید می پرداخت.
● ایده آلیسم (Idealisme) پندار گرایی، آرمان گرایی
این مکتب فکری بر این باور است که واقعیت تنها به عنوان وجود روحی محض وجود دارد و جسم چیزی جز شکل تظاهر این وجود نیست. ایده آلیست ها همه ی موجودات و آن چه را که انسان در جهان درک می کند، نه عینی بلکه تصورات ذهنی و وابسته به ذهن انسان می دانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک می کنم نباشم، دیگر نمی توان گفت که چیزی هست .
سبک ایده آلیسم در ادبیات و هنر عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه ی گوینده یا نویسنده و پیروان این مکتب در همه ی عرصه های هنری، سیاسی و یا اقتصادی به دنبال کمال مطلوب هستند